هوش هیجانی میتواند به رادیولوژیستها کمک کند تا درک عاطفی از بیماران را تقویت کنند، ارتباط موثری با پزشکان دیگر برقرار کنند و مسیر حرفهای خود را هدایت نمایند.
از زمانی که دنیل گولمن حدود ۳۰ سال پیش کتاب پرفروش خود با عنوان «هوش هیجانی» را منتشر کرد، آگاهی درباره نقش عمیق این مفهوم در موفقیت حرفهای، از جمله در بین پزشکان، افزایش یافته است.
دکتر ریچارد گاندرمن، استاد رادیولوژی در دانشگاه ایندیانا، میگوید:
«ما مدتهاست میدانیم که افراد میتوانند از لحاظ آکادمیک بسیار موفق باشند، نمرات بالایی در آزمونهای کتبی کسب کنند و ضریب هوشی بالایی داشته باشند، اما در برخی زمینههای کاری و زندگی عملکرد موفقی نداشته باشند. این واضح است که یک حوزه «هیجانی» از تواناییها، مهارتها و دانش وجود دارد که برخی افراد دارند و این به آنها کمک میکند در کار موثرتر باشند و روابط بهتری برقرار کنند.»
هوش هیجانی بخشی از آموزش پزشکی نیست
در حالی که هوش به طور کلی به توانایی یادگیری مفاهیم جدید و بهکارگیری آنها در حل مسائل تعریف میشود، هوش هیجانی (EI) توانایی یادگیری درباره خود و بهکارگیری این دانش در دنیای بیرون است.
پنج مولفه اصلی نظریه هوش هیجانی گولمن شامل همدلی، ارتباط موثر/مهارتهای اجتماعی، خودآگاهی، خودکنترلی و انگیزه است. شواهد نشان میدهند که برای پزشکان، سطح بالای هوش هیجانی با افزایش اعتماد بیماران، رضایت آنها و کاهش شکایات قضایی همراه است.
دکتر گاندرمن میگوید: «یک فرد که در آزمونهای ضریب هوشی نابغه است ممکن است متوجه نشود که فرد روبروی او به شدت از نظر هیجانی آشفته است. افرادی که خودآگاهی و آگاهی از وضعیت هیجانی دیگران دارند، مهارتی دارند که میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.»
با وجود فواید شناخته شده هوش هیجانی، این موضوع به طور عمومی در برنامه درسی کارآموزی تخصصی رادیولوژی گنجانده نشده است. آزمونهای استاندارد مانند آزمونهای ورودی دانشکده پزشکی و بورد تخصصی نیز مهارتهای هوش هیجانی را ارزیابی نمیکنند.
دکتر گاندرمن میگوید: «هوش هیجانی برخلاف هوش معمولی، با آزمونهای ضریب هوشی قابل اندازه گیری نیست. این ممکن است این تصور را ایجاد کند که این موضوع فاقد اهمیت است. اما من سالهاست که درباره این موضوع سخنرانی میکنم، از کتاب گولمن بهره میگیرم و سعی دارم اهمیت این حوزه را برجسته کنم و افراد را به توجه به آن ترغیب کنم.»
او میگوید که کارآموزان این موضوع را جالب میدانند و بسیاری از آنها از فرصت صحبت درباره این مفهوم سپاسگزار هستند.
کارآموزان فواید هوش هیجانی را مشاهده میکنند
خوان لگویزامو-ایسازا، کارآموز رادیولوژی تشخیصی در بیمارستان دانشگاهی Fundación Santa Fé در بوگوتا، کلمبیا، میگوید: «توسعه هوش هیجانی بخشی از برنامه درسی پنهان است، چیزی که به موازات آموزش پزشکی رخ میدهد اما بهطور آگاهانه بر روی آن کار نمیشود. فکر میکنم اگر رویکرد هدفمندتری اتخاذ کنیم، نتایج معناداری به دست خواهیم آورد.»
او میگوید که آموزش هوش هیجانی باید شامل گوش دادن همراه با فروتنی، آگاهی فرهنگی و توسعه درک عاطفی باشد.
«ضروری است که دانشجویان پزشکی و کارآموزها در مصاحبههای شبیهسازیشده شرکت کنند، جایی که سوالاتی بپرسند و احساسات بیمار و دریافت او از اطلاعات را تفسیر کنند. با یادگیری تفسیر درست احساسات بیمار، پزشکان میتوانند نحوه ارتباط خود را تغییر دهند تا بیمار احساس کند مراقبت از او به خوبی به عمل می آید.»
هوش هیجانی و رشد حرفهای
داشتن هوش هیجانی بالا میتواند به کارآموزان آیندهنگر کمک کند تا جایگاه موردنظر خود را در برنامههای کارآموزی به دست آورند.
دکتر گاندرمن میگوید:
«مدیران برنامههای کارآموزی به دنبال متقاضیانی هستند که مهارتهای هوش هیجانی داشته باشند و بتوانند در محیط پیچیده و غیرقابلپیشبینی مراقبتهای بهداشتی فعالیت کنند.»
به گفتهی دکتر جی آچاریا، محبوبیت رادیولوژی بهعنوان یک تخصص، دانشجویانی با ضریب هوشی بالا و آگاهی از هوش هیجانی را به این حوزه جذب کرده است. دکتر آچاریا، استادیار رادیولوژی در دانشکده پزشکی دیوید گفن در دانشگاه UCLA، میگوید: «رادیولوژی به شغلی تبدیل شده که افراد علاقه دارند وارد آن شوند. به دلیل رقابتی بودن این رشته، ما این فرصت را داریم که گروهی از دانشجویان را انتخاب کنیم که از هوش هیجانی پایهای و مهارتهای ارتباطی قوی برخوردارند.»
دکتر لگویزامو-ایزا اظهار داشت که نتیجهی توسعه مهارتهای هوش هیجانی برای پزشکان، «افزایش وفاداری بیماران، پایبندی بیشتر به برنامههای درمانی و ارتباط بهتر با همکاران و کارکنان» است.
دکتر آچاریا در اشاره به اهمیت همکاری با دیگر متخصصان حوزه سلامت، بر ضرورت ایجاد ارتباط مؤثر در تمام سطوح مراقبت تأکید کرد. او گفت: «ایجاد ارتباط با سایر پزشکان و احساس عضویت در تیم درمانی اصلی، قطعاً رضایتبخش است. افزایش ارتباط با پزشکان ارجاعدهنده، یکی از اجزای حیاتی مدیریت بیماران و دستیابی سریع به بهترین تشخیص است.»
وی افزود که تعامل با سایر پزشکان دربارهی کارشان میتواند به کارآموزان کمک کند تا مهارتهای هوش هیجانی خود را تقویت کنند. دکتر آچاریا توضیح داد: «بسیار مهم است که کارآموزان در کنفرانسهای چندرشتهای شرکت کنند، جایی که میآموزند چگونه یافتههای خود را بهطور مؤثر منتقل کنند و چگونه این یافتهها در تصویر کلی درمان جای میگیرند.»
یکی دیگر از بخشهای حیاتی آموزش هوش هیجانی، یادگیری نحوهی توضیح نتایج به شیوهای است که برای افراد غیررادیولوژیست قابل درک باشد. دکتر آچاریا گفت: «همکاران ما هر روز به تماسهای پزشکان پاسخ میدهند، بنابراین یاد میگیرند که چگونه یافتههای تصویربرداری را بهطور ساده توضیح دهند. ممکن است با یک کارآموز سال اول که زیاد با تصویربرداری سر و کار ندارد صحبت کنند، و بلافاصله بعد با یک کارآموز ارشد جراحی مغز و اعصاب که در این زمینه متخصص است صحبت کنند.»
دکتر گاندرمن نیز این موضوع را تأیید میکند و میگوید: «هوش هیجانی واقعی یعنی ارتباط برقرار کردن با دیگران و تلاش صادقانه برای درک آنها، اینکه به چه فکر میکنند و چه احساسی دارند، و تلاش برای پاسخگویی صادقانه.»